پيام دوستان
+
هو المحبوب..
خواستم از دلم بگويم..
نشد..!!
من عاشقي هستم که به معشوق
فقط نظاره مي کنم...!
.
.
.
من.تو.خدا
sobhan
103/1/3
من.تو.خدا
عکس: من.تو.خدا
ياسيدالکريم
عکس خيلي خوب
كيوان گيتي نژاد و
اللهي شهرياري بر اين قسمت لاهوتي عند الاقتضا منم شهيد ميشم اگر خدا بخواد همين الان شهيدم و توهم با من رفيق است و الان شهادتم مبارک ام باد که حال. و فردا راحت بروم به سوي بابا و خانداني که رسانيدند و تنهام گذاشتند آري سخت است شهيد باشي غريب باشي هم سفره خاک دشمن شوي يادي ام از تو نشود جز صاحب کرم از جاني خدايت کيوان مبارک ات
my writings
786.سلام.وقت بخير.مطلب زيباي شما به عنوان يادگاري
تو کانال(ايتا) *دفتر خاطرات پارسي بلاگ* گذاشته شد.لطفا با عضويت در تنها *کانال ايتا پارسي بلاگ* از پست هاي *بچه هاي پارسي* حمايت کنيد. آدرس کانال براي تشريف فرمايي و عضويت شما.(با تشکر عليرضا عبدي،يک فنجان آرامش)583
https://eitaa.com/parsiblog
+
صداي نازک اين گل مرا مي اندازد
به ياد غنچه.بي رنگ و بوي پرپر خويش
#دلم_گرفته از اين لحظه هاي سرگردان
کنار خواهش سنگ مزار دلبر خويش
*
به ياد همدم تنهائيم که تنهايم
گذاشت ... کاش از اين راه باز برگردد
*
#ارجمند
#لنگرودي
#زين_العابدين_آذرارجمند
sobhan
103/1/3
آيا رسد پايان اين ايام رخوت و نا اميدي آيا همه پوچ بود و از پي آزار دل شد 15 سال پرسه در برزخ ماهوت آيا به پايان ميرسد اين نم نم بلا و تزوير و دروغ آيا آشيانه بر باد رفت آنجا که خيال راحت شد از نبود فايده اي از پي باور خوش صداي بت دلهره ايام کجا رفت که امروز هيچ و پوچ است اما بهتر از آن است که سقوط هوشياري آيد سراغت در تاريکي و ظلم ات راحت تر مي دهي جان تا کنار بت خندان دلبر خويش
+
به نام خدا
*
ما هم به #عشق_روي تو رفتيم و آمديم
اي جان ما فداي تو و غبطه خوردنت
*
#لنگرودي
sobhan
103/1/3
غبطه تو از سر ليلي است و مجنون شدي و زيبا بودي ثمره شجره طيبه اهل بيت اولويت ات شدي منم غبطه مي خورم که عاشق شدم بنده کوه ال ابايت شدم بنده بودم گداي خشت خام اهل و ديارت شدم بنده عشق ام و گداي کوي حيدرم خادم آسمان رضايم و غبطه حيدر را از زيني و مظلوميت روقيه مي کشم شايد روزي کنج خرابه به خواهرم بپيوندم و فداي کوه ثمره شجره اهل بيت شوم لبيک يا حيدرکرار و حيدر حي و ثاني
+
[تلگرام]
«هوالمحبوب»
دل تنگ!!
مگر دل هم اندازه دارد که گاهي بزرگ و کوچک ميشود؟
اصلا واحد اندازه گيري دل چيست؟!
به گمان من «توجه » واحد اوست..
دل ؛ دلش توجه مي خواهد..
دوست داشتن..
اگر به دل توجه کني بزرگ ميشود همچو دريا
و اگر ناديده بگيري ميشود اندازه ي ُتُنگ..!
و شايد از تنگ ماهي هم کوچکتر
اينقدر کوچک که جان همه ي ماهي ها را ميگيرد
و خودش زين غصه تاب بر نمياورد
وبغض گلوگاه را چنگ مي زند ..
راه تنفس را مي بندد و تلظي ميکند..
در حالي که چشمانمش به اندک قطره ي داخل تُنگ خيره مانده
تا
قطره جاني شود بر جانِ بي جانش.....
#دلتنگي
#من_تو_خدا
#ف_ميرزائي
my writings
103/1/2
يبا بود اما جواب من نبود آنجا که شهادتم را پيش از امروز به خود تبريک گفتم چاره اي نيست با توهم سازيم بايد ولي اينجا همه با من غريبه هستند و کيوان چه مي گويي؟سکوت کن ديگر کسي هم سويت نخواهد شد هرچند نمي دانستم تو از اول وجودي نداشتي نداري نخواهي داشت پس هرچه دل تنگ ات نشست همانجا بيتوته کن دهان را به قمزه نگشايد و خفه خون بگير و بيش از اين خراباتي نشو مجنون
+
با کدام تکنولوژي ارتباط گرفتيد با معبودم..
که اين چنين پرواز کرديد؟!
آن تکنولوژي را خواهانم....!
.
.
.من.تو.خدا
my writings
103/1/2
دل به تو دادم جواب ندادي دل از دنيا کندم شهادتم ندادي بار دگر به سويت ميشتابد ياران مددي ؟اشک از گونه جاري ميشود که کيوان چرا اينقدر بي قراري ؟حالا تو بگو اگر امروز قرار شهادت بود و هنوز نفس مي کشي و عذاب مي کشدي؟رفيق کجاي کاري؟خوشا به شهدايي که رفتند و عزيز گشتند و تمناي دلدار از معرفت رل به حکمت پاسخ اش دادند و من هنوز در نيمه راه باز مانده ام
4 فرد دیگر
44 فرد دیگر
+
اندکي آرامش ميخواهم ....
دستم به زندگي نمي رود ...
اين روزها که از همه ي سايه ها و آدم هاي رنگي
دلم به درد آمده تنها به پنچره اي که عطر
آرامش تو را مي پراکند
چشم دوخته ام ...
دردي عظيم درديست
با خويشتن نشستن
با خويشتن " ش ک س ت ن"
كيوان گيتي نژاد و
103/1/1
شاد باشيد خرده نگيريد از بد زمانه کدامين يار ماند در دل و جان ما الي همين درد بي نهايت سخت زندگي آري همه درگيريم از عاقبت امروز خود ولي آيا جدل کردن و شکوه کردن از زمين و زمان سودي دارد در يافتن احسن الاحوال ما دوستان؟بياييم با زجر و تنهايي خود جمعي از منشور عشق و صفا ميان هم ترسيم و هديه بهم کنيم اين کار نوين و جديديست که از زجر و تنهايي فعلي مزيد رو به صفا و عشق و محبت بسازيم و عيدي هم کنيم
+
رخ برافروز که فارغ کني از برگ گلم
قد برافراز که از سرو کني آزادم
شمع هر جمع مشو ور نه بسوزي ما را
ياد هر قوم مکن تا نروي از يادم
شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شيرين منما تا نکني فرهادم
+
خانواده گرام و بزرگم دوستان پرانرژي پر لطف و مهربان ام هرچند طالع سياه من مکدر کرده احوال و حال خوب و زندگي سرشار از لذت شاف و بخشش و نعمت شمارا ولي اين لطف شما با همان حال زيباي شما پاسخي در قبول و پذيرش حال خرابم است به سوي احسن لاحوال براي جمع والاعزيزتان پوزش دارم از بابت دست خالي خود.اما خدا راشکر که همتان سلامت ايد اين حال خراب من ويروسي نيست دوش ايام شعف و پارسايي برايتان آمين حيدري کيوان.
كيوان گيتي نژاد و
103/1/1
polly
103/1/1
+
سلام و درود بر دوستان پارسي
حال و احوالتون چطوره ؟
هر جاهستيد سلامت و عاقبت بخير باشيد @};-
2-دل سپرده
102/12/29
+
خدايا من ام کيوان نگم که خيلي شرمنده ام که شايد پر رويي کمتر کنم و خجالت کمتر کشم آمده ام سلام کنم بگم بچه ها خانوم معلم عزيزم همه ياران کريم و رئوفي که من و بخاطر کژ فهمي ام و دردسرهاي ام بخشيديني و از خدا مي خوام به قدر آبروي نداشتم تو اين سال جديد براتون شاف بياره و لذت و شادابي و زندگي خدايا ندارم حاجتي نخواهم بخششي مگر اول بنده گيم را بپذيري و لطف ياران و صديق دوستانم بالاخص خانوم معلم ام
كيوان گيتي نژاد و
102/12/26
خانوم معلم ام را از من شاد و راضي بسازي معلم من يک آزاده و يک انسان تمام عيار در کنار ساير دوستانم بود مني که از بدي و کم تواني سخره گرفتم و دادورزي صديق تر از ياران نديدم آنجا که پيش آهنگ من پيشتر از من در اجابت حق بودن و پيشتر از خودم براي حاجتم از خداوند طلب مغفرت برايم مي کردند از اون يار و رفيق صديقي که ب اي کمک به من هر لحظه زودتر از من نزد حاکم بود آن رفيقي که
پيشتر از من براي نجات من دست به عمل رو به خيابان ام بود شايد اينبار پايان باشد شايد هم نه ولي چيزي از ارزشهاي معلم بزرگم آنکه قبل از رفتنم ساندويج ام را مي پيچي تا من گرد راه را دوباره استشمام نکنم و با موتور عتيقه ام دور نزنم و خلاصه طوري برم به قدر سرعت رعدي که بومي اش با ساندويج ام هم آواز و هم قصه بود اگر بگويم خانوم معلم به تمامي آن دل سوخته و آتشين ات قسم که
به عنوان پيش درآمد آرزوي سال نو از خدا مي خواهم هرچه درد دل آنهاست خراب شود بر سر اسرائيل و هر چه شادي و لطف صفاست پراکند به خانه هاي خالي از آنهايي که بودند تا من خانه ام خالي نشود و هستند و انشالله سايه مهربان و فداکارانه شان به من بفهماند که مسير من راحت بدست نيامد و من بايد جان و روح خود را فداي مسيري کنم که يارانم جهاد نمودن تا بتوانم